از صبح که بیدار می شوید، ممکن است با ده ها نفر از همکاران و دوستان با ظاهر و باطن متفاوت رو به رو شوید. این افراد جزء کسانی هستند که رفتار و عمل آن ها با هم فرق می کند و از دیگران انتظار کاری را دارند که خودشان آن را انجام نمی دهند. اکنون ما چرا از انجام دادن آن کار که در واقع یک عمل درست و منطقی است گریزانیم؟! چرا ما از این توصیه دوست یا همکارمان ناراحت می شویم؟! حق با شما است که ناراحت شوید اما فراموش نکنید که هرگز نباید تحت تاثیر حرف های دیگران قرار بگیرید. در این راستا، مطالب مفیدی برای شما تهیه کرده ایم تا بیشتر با این افراد دورو آشنا شوید. در ابتدا با یک مثال در رابطه با افراد دورو مقاله را شروع می کنیم تا در پایان به این جمله که دورو ها از دروغگو ها هم بدترند بیشتر پی ببریم.
تحت تاثیر حرف دیگران قرار نگیرید
جیلیان جوردن، رزانا سامرز و دیوید رند، نیویورک تایمز — مشکل دورویی 1 دقیقاً چیست؟ چرا وقتی میفهمیم کسی که رفتار دیگران را محکوم میکند خودش همان رفتار را دارد، کارش به نظرمان بسیار زننده میآید و خودمان را از انجام آن کار درست منع می کنیم؟ پاسخ ممکن است بدیهی به نظر برسد. عالِم بیعمل بودن؛ نداشتن قدرت اراده برای زندگیکردن طبق ایده ئالهای خودتان؛ رفتارکردن به شیوههایی که مسلماً میدانید غلط اند. اینها ضعفهای اخلاقی کاملاْ واضح هستند.
شاید اینطور باشد. اما پژوهش جدید ما، که در مجلۀ سایکولوجیکال ساینس (و با مشارکت همکارمان پل بلوم) در دست انتشار است و به زودی در اختیار شما قرار خواهد گرفت، حاکی از توضیح متفاوتی در این باره است. ما معتقدیم افراد به این دلیل از افراد دورو متنفرند که درس اخلاقیِ صریح آنها، بهغلط، دال بر فضیلت خودشان است. به بیان دیگر، افراد با دلالت ضمنیِ گمراهکننده مخالفاند، نه با ناکامی اراده یا ضعف شخصیت.
تصور کنید همکاری دارید که میتوان او را فعال محیط زیست نامید. پاپی افراد میشود که وقتی برای ناهار از دفتر کارشان بیرون میروند چراغها را خاموش کنند و اگر مواد قابل بازیافت را قاطیِ زبالهها کنند به آنها دائم غر میزند. اگر، بهجای پرینت دورو، پرینت یکرو بگیرند اعتراض میکند. بااینکه گاهی سلطهجوست، اما شما با همۀ چیزهایی که مدافعشان است موافقید.
حالا تصور کنید که پی میبرید همین همکار شما، زمانی که در خانه است، این چیزها را رعایت نمیکند. او دوروست. ظاهر و باطنش با هم فرق میکند. بیدرنگ اعتبار اخلاقیای را که برای عملگراییاش به او داده بودید پس میگیرید. درواقع، اکنون دورویی او باعث شده عملگراییاش نهفقط غیرمثبت بلکه منفی به نظر برسد. چطور رویش میشود این ور و آن ور برود و به بقیه بگوید چراغها را خاموش کنند درحالیکه خودش این کار را نمیکند! این حق را به شما می دهیم تا از او ناراحت شوید.
این نفرت از دورویی، از نظر احساسی، شهودی است
ببینید منطق چه میگوید!
از نظر منطقی، هیچ چیزِ فریبکارانهای در محکومکردن یک کار و همزمان انجام آن نیست
اگر محکومیت اخلاقی را نه در حکمِ وسیلهای برای مؤاخذۀ دیگران بلکه در حکم راهی برای تقویت اعتبار خودتان در نظر بگیرید، این ایده معقول است. در مجموعهای از مطالعات، برای این دیدگاه پشتوانه یافتیم. افراد تمایل داشتند اظهارات هنجارگذار شخص -مثل «هدردادن انرژی اخلاقاً غلط است»- را در حکم علامتی بدانند از شیوهای که خودِ گوینده به آن عمل میکند. درواقع، یافتههای ما نشان میدهد که اگر شخصی، بهجای اینکه بگوید «من انرژی را هدر نمیدهم»، بگوید «هدردادن انرژی غلط است»، احتمالش بیشتر است که افراد تصور کنند گوینده انرژی را هدر نمیدهد. به نظر میرسد محکومیت اخلاقیْ نقشِ علامت مهم و ویژۀ رفتار را ایفا میکند، حتی مهمتر از اظهارات مستقیم دربارۀ رفتار.
زمانی که انتقاد اخلاقی را به این شیوه درک کردید، میتوانید بفهمید چرا افراد احساس میکنند دوروها فریبشان دادهاند. در مجموعۀ دیگری از مطالعات، دریافتیم که افرادْ دوروها را فریبکار میدانند، درواقع، فریبکارتر از کسانی که بهصراحت دروغ میگویند. دوروها را نسبت به کسانی که علناً دروغ میگویند، یعنی کسانی که انرژی را هدر میدهند بعد از اینکه آشکارا گفتهاند هرگز آن را هدر نمیدهند، کمتر قابل اطمینان، کمتر دوستداشتنی و از نظر اخلاقی کمتر شرافتمند قلمداد میکنند.
دلیل تنفر ما از دورویی این است که متضمن علامتِ اشتباه دادن است
برای اینکه نظریهمان را بیشتر آزمایش کنیم، از افراد خواستیم که دوروهای «بیعلامت» را قضاوت کنند، یعنی کسانی که، با دورویی، رفتارهایی را محکوم میکنند که خود به آنها میپردازند، اما آشکارا از این اجتناب میکنند که تلویحاً چیزی فضیلتمندانه دربارۀ رفتار شخصی خودشان بگویند، مثلاً میگویند: «فکر میکنم هدردادن انرژی اخلاقاً غلط است، اما خودم گاهی بهنوعی این کار را میکنم».
نتایج مطالعات افراد دورو یا دروغگو
متوجه شدیم افراد این دوروهای بیعلامت را بسیار مثبتتر از دوروهای سنتی قضاوت میکنند. درواقع، این دوروهای بیعلامت کاملاً قسر در میروند و افراد آنها را بدتر از کسانی نمیدانند که همان رفتار بد را انجام میدهند اما دیگران را برای انجامدادنش محکوم نمیکنند. این نتیجه که عجیب به نظر میرسد -اینکه، وقتی کسی دورو باشد، اقرار به تخلفْ اعتبارش را بهبود میبخشد- نظریۀ ما را تأیید میکند که دلیل تنفر ما از دورویی این است که متضمن علامتِ اشتباه دادن است.
مطالعات ما، در کنار هم، روشن میکند که چرا دورویی همکارتان، حتی با اینکه او از طریق تشویق افراد به کمکردن مصرفشان تأثیر محیطزیستی مثبت دارد، آزاردهنده است. این مسئله صرفاً به این خاطر نیست که عالِم بیعمل است یا از دیگران بهدلیل خطاهایی که خودش هم انجام میدهد انتقاد میکند. دوروییاش به این خاطر آزاردهنده است که درس اخلاقی صریحش، بهغلط، فضیلت خودش را بیان میکند، برایش منافع اعتباریِ بیجا به ارمغان میآورد، و این کار را به هزینۀ کسانی انجام میدهد که علناً شرمسارشان میکند. عاقلانهتر است، اگر صرفاً اذعان کند گاهی خودش این ایدهئالها را برآورده نمیکند.
منبع: tarjomaan.com nytimes.com لینک کوتاه اشتراک گذاری این پست
متاسفانه ادم رو با رفتارشون دچار نوعی تناقض میکنن
سپاس از نظردهی شما