برداشت شخصی زیر سایه نظرگاه شخصی!

///برداشت شخصی زیر سایه نظرگاه شخصی!

برداشت شخصی زیر سایه نظرگاه شخصی!

برداشت شخصی زیر سایه نظرگاه شخصی!Reviewed by محمد صدیقی on May 15Rating: 5.0

متاسفانه یا خوشبختانه همه موجوداتی که به نوعی رابطه با هم نوع یا غیر هم نوع دارند در چالش پیدا و پنهان با موضوعی هستند با عنوان تأویل یا برداشت شخصی.
از نخستین روش های ارتباطی نظیر ایما و اشاره گرفته تا آواها و صداهای نامفهوم گرفته و تا کلمات و واژه هایی که امروزه ولو با زبان های مختلف با آن با هم ارتباط برقرار می کنیم، همه و همه در تلاش برای القای مفهومی ذهنی و درونی به موجودی عینی و بیرونی بوده اند، توجه به همین دو مقوله متضاد و پارادوکسیکالِ عینی و ذهنی و نیز درونی و بیرونی، خودش به تنهایی عدم امکان القای تمام و کمال قصد و نیت را می رساند.

در نهایت زبان با تمام خوش بینانه‌گیش تونسته در القای مفهوم نام ها به ما کمک کند، مثلاً به یک درک مشترک از واژه هایی مثل در و پنجره و میز و صندلی رسیده ایم ولی در همین موارد خیلی ساده هم تصوری که من از صندلی دارم و تصویری که در ذهنم از آن وجود دارد با تصوری که هر کس دیگری می تواند داشته باشد متفاوت است، یکی از دلایل این تفاوت هایی که در ذهن ما می گذرد ماحصل تجربه ای ست که داشته یا نداشته ایم و یا زندگی ایست که زیسته یا نزیسته ایم، در یک جمله: این تفاوت ناشی از منظری ست که به آن نگاه میکنیم و در واقع بیش از آنچه که خودمان بخواهیم و بتوانیم به ماهیت کلمات معنی بدهیم و برداشت خودمان را داشته باشیم، نظرگاهی ست که در نظاره گری به یک موضوع داریم و یا زاویه دیدی ست که به آن مورد داریم.

شاید دلیل بسیاری از اختلافات و اشتراکات، عشق ها و نفرت ها، جنگ ها و صلح ها و … همین تفاوت زاویه دید و ایستادن در نقطه ای ست که ما را به نتیجه مختص به خود می رساند باشد.

با فرض پذیرش این و آگاهی به اینکه ما مدام در حال تأویل و برداشت شخصی درباره موضوعات و اتفاقات خرد و بزرگ هستیم به نظرم ریشه بسیاری از اختلافات در بدو امر شناسایی شده و انجام هر نوع واکنش پس از آن می تواند با خردورزی بیشتری همراه باشد.

تنهایی در جمع، پارادوکسی برای پیشرفت!

قبلا هم گفته ام: انسان در بهترین حالت خویش تنهاست!

شاید بر خلاف تحقیقات جامعه شناسی و روانشناسی باشد!

شاید به زعم خیلی ها خوش نیاید!

شاید عده ای با ارائه دلایلی خلاف این را ثبا کنند!

از همین رو لازم دیدم کمی درین خصوص بنویسم:

اینکه من از موضوع تنهایی تأویل خودم را دارم و این عنوان برای من برداشتی خاص خودم را دارد اگرچه در ابتدا و بدون توضیح و در ظاهر ماهیتی انزوایی و دارای تفکری افسرده و یا روانی می نماید شاید پس از استناد به برداشت شخصی خودم از این موضوع و کمی توضیح، مخاطبی را که جمله‌ی: “انسان در بهترین حالت خویش تنهاست” را به تأویل و برداشتی نزدیکتر به آنچه که در ذهنم میگذرد نزدیکتر کند و انگ و اتهاماتی از قبیل افسردگی، انزوای اجتماعی و برچسب هایی ازین قبیل دورتر کند و به سمت و سویی هدایت کند و با استفاده از این فرضیه که از نظر من یک نظریه است، راهی به سمت و سویی شبیه آنچه در تکامل پیموده است طی کند. اینکه در سیر جوامع بشری و تحول و تغیر آن ارتباط جمعی ست، بر کسی پوشیده نیست ولی انکار اینکه انسان در طول تاریخ همواره تنها بوده و هست و در مواقع زیادی کسی جز خود نداشته و ندارد هم قابل انکار نیست.

ما تنها به دنیا آمده ایم، تنها رشد کرده ایم و تنها هم می میریم، تنها در تنهاییی های خودمان به جمع پناه آورده ایم یا از جمع دستاویزی ساخته ایم برای غلبه بر تنهایی ذاتی که همواره همراه ماست.

 

توسط |2024-05-15T19:31:32+00:00می 15th, 2024|روزنوشت|

ثبت ديدگاه